ديدم آنقدر خوابيده ام كه اندامم،آماس كرده.برخاستم،خانه تاريك،چراغ مفقود،كبريت نيست.
در اين ظلمت شب كجا بروم؟چه بكنم؟تا بيرون از خانه قدم گذاشتم،دچار عسس بي داروغه
مي شوم.
متفكر نشستم،ديدم از خواب بهتر چيزي نيست،...
سر خود را به بالين گذاشتم و باز خوابيدم،تا كي بيدار شوم !
(طالبوف)
نظرات شما عزیزان: